رایزنی عباس کیارستمی برای ممنوع الکاری یک هنرمند
تاریخ انتشار: ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۳۳۴۸۳۷
علیرضا زریندست با اشاره به ۶ ماه ممنوعالکاری خود و رفع آن با رایزنی عباس کیارستمی، از "دوربین فولکس" قدیمیاش گفت که به عنوان بخشی از تاریخ سینما باید حتما در جایی مناسبی نگهداری شود.
به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی موزه سینمای ایران، در ادامه انتشار سلسله برنامههای تاریخ شفاهی خود به مناسبت زادروز «علیرضا زرین دست»؛ مدیر فیلمبرداری پیشکسوت سینما بخشهایی از گفتگوی این هنرمند را توسط موزه سینما منتشر شده که در ادامه میخوانید:
علیرضا زرین دست در ابتدای بازدید از تالارهای موزه سینما با معرفی خود به عنوان فیلمبردار گفت: ۵۵ سال است که در حوزه فیلمبرداری فعالیت دارم و هنوز این حرفه را عاشقانه دوست دارم و با آن زندگی میکنم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی ادامه داد: در موزه سینما یادگاری هایی از افرادی وجود دارد که ارزش بسیار زیادی دارند زیرا آنها کسانی بودند که پایه ها و بنیاد آمدن ما و حیات سینما را حفظ کردند.
زرین دست با اشاره به دوربین های قدیمی که در موزه سینما وجود دارد، خاطرنشان کرد: قطعا با یکی از این دوربین ها که در این گنجینه تاریخی وجود دارد فیلم «گزارش» ساخته زنده یاد عباس کیارستمی را فیلمبرداری کردم.
وی ادامه داد: دوربین های عکاسی و فیلمبرداری با اینکه جان ندارند اما به ما جان می دهند و ما مدیون آنها هستیم. من یک دوبین فولکس خیلی قدیمی دارم که مربوط به ۱۷ سالگی من است که با شوق و ذوق فراوانی آن را تهیه کرده بودم. قطعا باید در یک جای مناسبی به عنوان بخشی از تاریخ سینما از آن نگهداری شود و جایی بهتر از موزه سینما برای آن مناسب نیست.
وی با دیدن عکسی از محسن بدیع درتالار موزه سینما، گفت: ایشان فرد بسیار تاثیرگذاری در بخش لابراتوار سینما بود که بیشتر تجهیزات مکانیکی مربوط به لابراتوارها را خودش راه اندازی کرد و این کار بسیار با ارزشی است که در آن زمان اتفاق افتاد.
زرین دست با دیدن بخش بین المل این مجموعه فرهنگی- تاریخی، بیان داشت: دو جایزه بین المللی دارم که یکی از آنها کاپ نقره است که از زیمباوه برای فیلم «خانه خلوت» گرفتم و دیگری دیپلم افتخار است که از جشنواره داکا برای فیلم «سوپراستار» دریافت کردم.
وی با دیدن گنجینه زنده یاد «عباس کیارستمی» نیز خاطرنشان کرد: در دورهای ممنوع الکاری ۶ ماه داشتم یادم می آید کیارستمی به من زنگ زد و گفت یک فیلمبردار خلاق می خواهم و من سه نفر را به او معرفی کردم اما انتخابشان نکرد و از خود من خواست تا همکاری کنم. به او گفتم مدتی است ممنوع الکار هستم و او در صحبت با آقای بهشتی از مدیران وقت آن زمان مشکل ممنوع الکاری من را حل کرد و درواقع رفاقت بزرگی در حق من کرد که در نهایت برای فیلمبرداری «کلوزآپ» با او همکاری کردم که خوشبختانه اتفاق های خوبی برای فیلم افتاد و امروز در بسیاری از کلاس های آموزشی این فیلم نمایش داده می شود.
زرین دست با بیان اینکه لطف زنده یاد عباس کیارستمی را هیچ وقت فراموش نمی کند، گفت: در همان ۶ ماهی که بیکار در خانه نشسته بودم حتی یک نفر هم به من زنگ نزد تا بپرسد روزگار من چگونه می گذرد و این موضوع بسیار من را آزرده کرده بود و تنها کسی که به سراغم آمد کیارستمی بزرگ و بامعرفت بود.
وی در پایان یادآور شد: آشنایی من با کیارستمی به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان زمانی که تیتراژ فیلم "رشید" را میساخت، برمی گردد. برای همکاری با او به دیدنش در پاسگاه پلیس ژاندارمری جاجرود رفتم، زیرا او دو هفته در آنجا کشیک بود و نمی توانست بیرون بیاید که در نهایت باهم همکاری کردیم.
به گزارش ایسنا، این فیلمبردار باسابقه در جشنواره فجر امسال فیلم «سینما متروپل» ساخته محمدعلی باشه آهنگر را داشت و پیشتر هم فیلمبرداری فیلمهایی همچون «خط قرمز»، «ضیافت»، «متروپل»، «فریاد»، «حکم» و «خون شد» مسعود کیمیایی، «تیغ و ترمه» و «کفشهایم کو؟» کیومرث پوراحمد، «مزارشریف» حسن برزیده، «ملکه» محمدعلی باشه آهنگر، «سوپر استار»، «تسویه حساب» و «آتشبس» تهمینه میلانی، «بیپولی» حمید نعمتالله، «ملاقات با طوطی» علیرضا داودنژاد، «ساحره» داود میرباقری، «نابخشوده» ایرج قادری، «پری» داریوش مهرجویی، «آبادانیها» کیانوش عیاری، «آقای بخشدار» خسرو معصومی، «دو فیلم با یک بلیت» داریوش فرهنگ، «شبهای زایندهرود»، «عروسی خوبان»، «بای سیکل ران» و «دستفروش» محسن مخملباف، «کلوزاپ» عباس کیارستمی و «خارج از محدوده» رخشان بنیاعتماد را برعهده داشته که تنها بخشی از آثار کارنانمه این هنرمند میشود.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: علیرضا زرین دست عباس كيارستمي دفاع مقدس نوروز 1402 چهارشنبه سوری مهران مديری عبدالله انوار رضا صادقي گردشگري نوروز دفاع مقدس نوروز 1402 چهارشنبه سوری مهران مديری عباس کیارستمی ممنوع الکاری زرین دست موزه سینما برای فیلم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۳۳۴۸۳۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چگونه به هنر نگاه کنیم و واقعا آن را ببینیم؟
"کارن کی هو" نویسنده حوزه هنری میگوید:"اگر سعی میکردید زندگی تان را بدون هنر دوباره تصور کنید بله، کاملا متفاوت به نظر میرسید. هنر با چیزهایی بیشتر از آن چه مردم فکر میکنند تلاقی میکند".
به گزارش فرارو به نقل از وُکس، این صرفا ون گوگها و مونهها نیستند که آثار هنری شان بر روی دیوار موزهها آویزان شده اند. هنر در آثار هنریای مانند سازه "دروازه ابر" ساخته "آنیش کاپور" هنرمند بریتانیایی هندی تبار در پارک میلینیوم (هزاره) در شیکاگو یا در عمارت مارپیچ ساختمان گوگنهایم در نیویورک نیز وجود دارد.
هنر هم چنین، هنر زینت بخش پوستر فیلمهای سینمایی و تابلوهای ویترین فروشگاهها میباشد. هنرمندان با هنرشان بر لباسهایی که میپوشید، موسیقیای که گوش میدهید و محصولاتی که مصرف میکنید تاثیر میگذارند. به زبان ساده هنر همه جا حضور دارد.
با این وجود، اگر هنر اصلی اساسی از فرهنگ ما میباشد آیا بسیاری از ما احساس میکنیم که آن را درک نمیکنیم؟نتیجه نظرسنجیای انجام شده توسط "یوگاو" در سال ۲۰۲۳ میلادی منتشر شد نشان داد که تقریبا نیمی از پاسخ دهندگان امریکایی گفته بودند که خود را هنرمند نمیدانند. ۵۸ درصد یا حتی میزان بیش تری از پاسخ دهندگان گفته بودند که با جریانها یا سبکهای هنری معروف آشنا نیستند.
شما شاید بخواهید ستایش گر هنر باشید، اما برای تبدیل شدن به فردی هنردوست باید با هنر ارتباط برقرار کنید.
به هنر به عنوان یک ماجراجویی تعاملی نگاه کنیدگاهی اوقات استفاده از راهنماهای صوتی یا گوش دادن به صحبتهای هنرمندان برای روشن شدن تاریخچه یک اثر کمک کننده است، اما لزوما همواره به شما کمک نمیکند با هنر ارتباط برقرار کنید.
رمزگشایی معنای یک اثر مستلزم نگاه کردن به کالبدی بودن آن است. اتصال یک اثر هنری به سایر مصنوعات فرهنگی و در عین حال انتقال تجربیات زندگی خود از این باور سوررئالیستی پیروی میکند که معنا از مثلث سه ضلعی خود اثر، نیت هنرمند و واکنش بیننده به آن ناشی میشود.
معنای هنر از تعامل بین بیننده و هنرمند ناشی میشود. آن چه بیننده از یک اثر استنباط میکند صرفنظر از نیت هنرمند که خالق اثر بوده اهمیت دارد. از این منظر برای فهم یک اثر هنری باید کمتر احساس ترس به خود راه دهیم، زیرا هیچ راه درست یا غلطی برای خوانش یک اثر هنری وجود ندارد و صرفا ایدههایی هستند که میتوانند توسط هنرمند بسط یافته یا هدایت شوند.
"مولی اووندن" هنرمند و شاعر در مینه سوتا در این باره میگوید:" نیازی ندارم بیننده نقاشی هایم دقیقا منظورم را بداند، اما دوست دارم به اصطلاح با اثرم دست بدهد. این بیشتر در مورد گشودگی به روی یک گفتگو یا دعوت به یک تجربه است". این رابطه با در نظر گرفتن بازدید از موزه یا گالری به عنوان یک اقدام فعال و نه منفعل ممکن است به تحکیم رابطه با هنر کمک کند.
یک مطالعه ۲۰ ساله که در سال ۲۰۱۷ میلادی مجددا تایید شد نشان داد که ما به طور متوسط صرفا به مدت ۲۷ ثانیه به یک اثر هنری در موزه یا گالری نگاه میکنیم که شامل عنوان و اطلاعات همراه آن میشود. "دیل" هنرمند چند رشتهای میگوید:"تلاشی برای خلق اثری وجود دارد که نیازی نیست زمان زیادی را صرف فکر کردن درباره آن کنید". با این وجود، او معتقد است که تفکر انتقادی برای هر هنری هم از طرف هنرمند و هم از طرف بیننده امری حیاتی میباشد.
اووندن میگوید:"ما در مدرسه یاد میگیریم چگونه در مواجهه با شعر یا هر اثر هنری دیگری همه اجرا را شناسایی کرده و آنها را از هم جدا کنیم". با این وجود، او در کار خود به عنوان یک مربی هنری سعی میکند مخاطب را وادار کند که به این فکر کند که پس از آن تشریح چه رخ میدهد. او میگوید: "وقتی همه چیز از هم پاشید یاد نمیگیریم که چه کار کنیم و به نوعی اثر را رها میکنیم". اووندن بر این باور است که رابطه بین بیننده و اثر در روند جمعآوری دوباره جهان شکل میگیرد.
اگر هنر فرآیندی از تخیل است که واقعیت را قابل تصور، به یاد ماندنی و گاهی حتی قابل پیش بینی میسازد همانطور که "سوزان لنگر" فیلسوف فرهنگی گفته بود چنین تعاملی میتواند حتی فراتر از این نیز پیش برود، زیرا باعث ایجاد احساساتی میشود که ما هر روز با آن در تماس نیستیم احساساتی مانند انزجار و ترس. برای مثال، با تماشای آثار دیل متوجه میشویم که تعدادی از قطعات او الهام بخش طنز هستند و هم چنین تجربه بومیان امریکا را به تصویر میکشد، زیرا انسانیت به تصویر کشیده شده و حقیقت نگران کنندهای را در مورد تسخیر آمریکا نشان میدهد.
دیل با اشاره به این که نقش او به عنوان یک هنرمند آن است که ایده هایش را با صداقت بیان کند میگوید: "من سعی نمیکنم اثری را خلق نمایم و سپس به این فکر کنم که مخاطبان آن را دوست خواهند داشت". هنر صادقانه حتی میتواند مخاطبان را به شدت ناراحت کند. دیل میگوید:"با این وجود، این ناراحتی بخش مهمی از کار است".
در این مورد بخشی از عدم فهم هنر مخاطب میتواند ناشی از بی میلی برای مقابله با آن ناراحتی باشد. همان گونه که لنگر نوشته آموزش هنر آموزش احساس است وقتی هنر باعث ایجاد احساساتی میشود که ما همیشه به آن دسترسی نداریم ممکن است برای مدیریت آن کار دشواری پیش روی مان قرار داشته باشد. با این وجود، در جریان دست و پنجه نرم کردن با آن احساسات است که ارتباط با هنر و در نهایت درک و فهم آن شکل خواهد گرفت.
چگونه میتوان تمایل به ناراحتی را آموزش داد؟ اووندن در این باره میگوید حتی به عنوان یک عاشق مشتاق هنر او متوجه میشود که واکنش احساسی همیشه آسان نیست. او میگوید: "این میتواند واقعا طاقت فرسا باشد".
مراقب زوزههای تجربه خود باشیدشاید بتوان نحوه ارتباط مان با هنر را دلیلی بر کاتارسیس* دانست. این کاری است که آثار هنری انجام میدهند. در طول زندگی انسانی مان ما حجم قابل توجهی از درد اندام خیالی* را داریم از دست دادن پدر و مادر در دوران کودکی یا نوجوانی، حضور در جنگ و حتی چیزی به اندازه داشتن یک معلم بدجنس. سپس به دنبال پیدا کردن راهی برای مقابله با آن از طریق کار کردن یا گوش دادن به یک آهنگ یا طرق مختلف دیگر خواهیم بود.
"کارن کی هو" میگوید اگر فکر کردن به هنر را به عنوان راهی برای تغییر زمان یا تغیبر تجربه خود آغاز کنید و اگر از پاسخ سطحی "این یک عکس خوب است" فراتر بروید آن زمان تماشای یک اثر هنری میتواند تلاشی واقعا جالب توجه باشد.
او به نمایش آثار "یوهاس ورمیر" نقاش هلندی قرن هفدهمی در موزه رایکس آمستردام اشاره میکند که با استقبال چشمگیری مواجه شد و بازدیدکنندگان را از سراسر نقاط جهان به سوی خود جلب کرد. علیرغم آن که ممکن است فکر کنید زندگی تان ارتباط اندکی با زندگی اشراف هلندی قرن هفدهمی دارد آثار ورمیر در به تصویر کشیدن زیبایی لحظههای روزمره برای تان الهام بخش خواهد بود تا از نو به زندگی خود نگاه کنید. او میگوید:"امیدوارم وقتی به انجام آن کارها فکر میکنید متوجه شوید که زیبایی در آن لحظه نیز وجود دارد".
* کاتارسیس اصطلاحی است که ارسطو برای تزکیه روحی و روانی تماشاگر از تراژدی عنوان میکند. کاتارسیس به نوعی شبیه همذات پنداری یا حس سمپاتیک در تماشاگر است.
*اندام خیالی یا Phantom Limb سندرومی روانی است که فرد هم چنان اندام بدنی از دست رفته را حس کرده و حتی درد را در آن ناحیه احساس میکند. در واقع این احساس درد در ناحیه اندام از دست رفته انکار واقعیت تلخی است که در صورت اتمام درد فرد باید با آن روبرو شود.